خاستگاه و تحول نقش‌مایۀ شاخ فراوانی (کورنوکوپیا) در هنر و معماری عصر قاجار

نویسندگان

1 مربی، دانشکدۀ علوم انسانی و هنر، دانشگاه حضرت معصومه

2 دکترا هنر اسلامی، دانشگاه تربیت مدرس

چکیده

هنر در میان اقوام و تمدن‌های مختلف، اساساً با دو جریان یا پدیدۀ رایج مواجه بوده است: یکی حفظ داشته‌ها و پرورش دستاوردهای بومی، و دیگری اقتباس و همگون‌سازیِ عناصرِ خارجی یا وارداتی. این فرایند دوگانه در تمدن ایران هم، به‌خصوص در حوزۀ نقش و تزیین، به‌نوبۀ خود وجود داشته است، به‌طوری که از ادوار پیش از اسلام تا دوران میانه و متأخر اسلامی، علاوه بر مجموعه‌‌ آرایه‌ها و نقش‌مایه‌های موجود، عناصری از فرهنگ‌های غیربومی نیز به این هنر راه یافته و در گذر زمان با تغییر و تعدیل، یا تکامل و دگردیسی مواجه شده است. کورنوکوپیا یا شاخ فراوانی یکی از این نقوش است که پیشینۀ آن به یونان باستان و دورۀ اساطیر می‌رسد. این آرایه در زمان حضور جانشینان اسکندر در ایران، در عصر سلوکیان و اشکانیان تحت‌تأثیر فرهنگ هلنیستی، متداول و با یک دوره تأخیر طولانی، در پی شیوع و تشدید جریان فرنگی‌مآبی، دوباره در هنر و معماری عصر قاجار ظاهر می‌شود. پژوهش حاضر با روش تاریخی و توصیفی‌تحلیلی در پی دستیابی به اهدافی از قبیل بررسی احتمالِ استمرارِ نقش‌مایۀ کورنوکوپیا از هنر ایرانِ پیش از اسلام و تسری آن در تزیینات وابسته به معماریِ دورۀ متأخر اسلامی در ایران (به‌ویژه عصر قاجار) است. تشریح ویژگی‌های بصریِ این آرایه، نحوۀ همنشینی آن در کنار دیگر عناصر بومی و غیربومی، میزان تأثیرات غرب، و عوامل مؤثر در ترغیب هنرمند ایرانی‌ـ قاجاری به کاربست مجدد و تغییر و تعدیل احتمالی آن در حوزۀ معماری و تصویرگری، از دیگر اهداف پژوهش است. نتایج حاصل از این مطالعه، مبیّن آن است که کاربست نقش‌مایۀ مذکور در تزیینات وابسته به معماری قاجار (گچ‌بری، کاشی‌کاری، دیوارنگاری) برآیند جریان تأثیرگذاری به نام «فرنگی‌سازی» است که اوج آن از نیمۀ دوم حکومت قاجاریه (سلطنت ناصری) به‌بعد در همۀ شئونِ حیات اجتماعی، فرهنگی و هنری جامعۀ ایرانی نمایان می‌شود. این نقش به‌دنبال مبادلات تجاری و ارتباطات فرهنگی با فرنگ و از پی آشنایی هنرمندان و صنعتگران بومی با گنجینۀ تصویریِ هنر غرب، در تزیینات الحاقی بناها ظاهر می‌شود. اما این نمود و ظهور، با توجه به حضور و حیات نسبیِ سنّت‌ها، حال‌وهوایی همگون و هماهنگ با دیگر اجزا و عناصر تزیینیِ بومی می‌یابد؛ چنان‌که برخلاف نمونه‌های غربی، به‌ندرت به‌صورت منفصل ترسیم می‌شود و گاه حتی در دنبالۀ بند اسلیمیِ ایرانی و به‌عنوان جزئی از یک ساختار منسجم گیاهی و تجریدی که مختص هنر و معماری ایران است، نمودار می‌شود.

کلیدواژه‌ها