یکسان شدن و بیهویتی فضاهای شهری معاصر، پدیدۀ بیمکانی را به معضل اصلی فضای شهری تبدیل کرده است که این مسئله میتواند حاصل اصلی بیتوجهی به مقولۀ معنا در فضاهای شهری باشد. بهدلیل ساختوسازهای پرسرعت، با تغییر در فضاهای شهری معاصر ایران، خلق معنا که از عوامل سرزندگی فضاهای شهری است، دچار چالش شده است. لذا شناخت عوامل درک معنا در اولویت امر طراحی قرار میگیرد. این پژوهش با رویکرد کیفی، در پی کشف «معنای مکان» در فضاهای شهری سرزنده است. مورد پژوهی این مطالعه «باغ فردوس» است که بهعنوان فضای شهری سرزنده، تجربه درک معنای محیط را برای مخاطبان فراهم آورده است. در این راستا تجربه معنای «باغ فردوس» با اتکا بر روش «تحلیل محتوا» و تفسیر و تحلیل مصاحبههای عمیق شرکتکنندگان از تجربۀ شخصیشان در مواجه با مکان تاریخی استخراجشده است. بیست نفر از مراجعهکنندگان که بهطور مرتب از این فضا بهره جستهاند، بهطور تصادفی انتخاب شدهاند و جمعآوری دادهها به روش مصاحبه تا اشباع نظری ادامه یافته است. در ادامه دادههای جمعآوریشده به روش تحلیل محتوای کیفی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. بر اساس نتایج این پژوهش، چهار بعد اصلی در تجربه و ادراک معنای فضاهای شهری تاریخی تأثیرگذارند: «طبیعی بودن»، «تعاملات اجتماعیفرهنگی»، «اصالت معماری» و «تاریخمندی». این عوامل در ایجاد و تجربۀ معنای صریح و ضمنی مکان باغ فردوس در ذهن مخاطبان فضا، تأثیرگذار بوده است. ارتقای این چهار عامل و تعمیم آن به سایر مکانهای تاریخی با توجه به ویژگیهای کالبدی، فعالیتها و تصورات موجود، میتواند در طراحی و برنامهریزی شهری مورد توجه قرار گیرد تا بتواند به خلق مکانهای شهری موفق از یک سو و از سوی دیگر، ارائۀ راهکار برای حفظ و برجستهنمایی معانی موجود در فضاهای شهری تاریخی و باززندهسازی این مکانها در عصر مکانسازی کمک نماید.