شکلگیری فرم در معماری، حاصل عوامل مختلف عملکردی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، اقلیمی و محیطی و همچنین شرایط ساخت و ایستایی است. ایستایی در این میان، نقش اساسی در شکلگیری فرم و پایداری در مقابل عوامل محیطی دارد، زیرا نقش ایستایی متضمن پایداری کل ساختار فرم معماری است؛ بنابراین، جایگاه سازه و اهمیت آن در طراحی و نقشی که در شکل دادن به فرم دارد، موضوعی است که به سبب اهمیت آن باید مورد مطالعه قرار گیرد.از سوی دیگر، آگاهی از چگونگی پیدایش و بهوجود آمدن دانش سازه، رابطۀ این دانش با معماری را در طول تاریخ روشن میسازد. اگرچه فرم بهمنزلۀ تجلی معماری در نظر گرفته میشود، شکلگیری فرم به سازه وابسته و پیوسته است؛ بنابراین، سازه و مفاهیم و شیوۀ عمل آن، نقش اصلی را در پدید آوردن فرم ایفا میکنند. ابتداییترین تعریف سازه، آگاهی از نظام پخشایش بارها، همچنین توجه به شیوۀ عمل نیروها و روشهای انتقال آنها به زمین است؛ بنابراین میتوان پرسید که آیا نیروها بر شکلگیری فرم تأثیر دارند؟ در این مقاله، از میان وجوه گوناگون فرم، وجه سازهای آن مورد تأمل قرار میگیرد. در این بین، نیرو بهعنوان سیستم عامل و تأثیرگذار بر هر دو وجه معماری و سازهای فرم مطرح است. به همین دلیل این مقاله، ضمن توجه به جایگاه و نقش سازه در معماری، به بررسی رابطۀ سازه و نیروها با فرم میپردازد. روش تحقیق مقاله، توصیفی و تحلیلی است و مقاله میکوشد با استفاده از منابع موجود و به روش استدلالی، نگاهی نو به ارتباط سازه و معماری بهمنظور افزایش درک سازهای مهندس معمار فراهم آورد. بدین منظور ضمن جستوجوی ریشههای دانش سازه در تاریخ ساختمان و در پیوند با معماری، سعی میشود تا مفاهیم کنونی این دانش در قالبی مشترک با معماری تعریف شود؛ بنابراین ضمن تحلیل فرمهای طبیعی، جریانات نیرویی در مصالح و فرمهای مصنوع بررسی میشود که حاصل آن رسیدن به فرایند منطقی و ایدئال طراحی فرم در بستر معماری با توجه به مفاهیمِ پیچیدۀ سازهای است.