ابهام در سیر تحول کالبدی حسینیهها در ادبیات تاریخشناسانۀ معماری، انگیزۀ اصلی ورود به این پژوهش است. این نوشتار در جستوجوی روندهای کالبدیفرهنگی است که به ظهور پدیدۀ منحصربهفرد شهری ایران دوران اسلامی، یعنی «حسینیه» ـ بهعنوان گونهای از فضای شهری که برای آیین عزاداری کاربرد دارد (در مقابل عنوان عامتر تکیه)ـ منجر شده است. این پژوهش، با رویکرد تفسیریتاریخی و تاریخنگاری علی به همراه استدلال منطقی با تأکید بر «شکلشناسی» نمونههای موجود و با محور قرار دادن تحول تاریخیفرهنگی منجر به پیدایش این آیینها، به بررسی نقش عوامل فرهنگیکالبدی مؤثر و فرضیههای جدید قابل طرح در این موضوع پرداخته و مواردی را همچون فاصله داشتن الزامات رفتاری آیینهای خاص مکان با چارچوب فرهنگیکالبدی مسجد، نقش تکایای صوفیه و نیز هویتجویی اجتماعی، در عرصۀ محیط مصنوع، مطرح کرده و در کنار آن، فرضیۀ تأثیر عوامل دارای جنبۀ معمارانۀ بیشتر مانند داشتههای معماری ایران در نقطۀ تحول، نمونههای الگووار حسینیههای متقدم و الزامات تکنیکی معماری سنتی ایران، بهعنوان فرضیاتی برای بروز ویژگیهای فیزیکی این قالب کالبدی شهر ایرانی، بیان نموده و به ارائۀ شواهد تاریخی دربارۀ آنها اقدام کرده است. پس از بررسی این فرضیهها، بهنظر میرسد که همۀ آنها با قوت و ضعف، در نقاط مختلف، تأثیرگذار بوده باشند و توسعۀ سریع آیینهای عزاداری و نیز همگانی و غیردولتی بودن بسیاری از تأسیسات مرتبط با آن، به الگوگیریهای سریع از راهحلهای کالبدی در دسترس منجر شده باشد که بهتدریج در طول چهار قرن پالایش شده است.