خانقاه در طی تاریخ ایران، بهویژه تا پیش از صفویه، در زمرۀ بناهای پرشمار بوده است. بااینحال، از معماری آن چندان چیزی نمیدانیم. برای شناخت معماری خانقاه باید در طی چندین تحقیق در برهههای گوناگون تاریخی و مناطق جغرافیایی ایران و جهان اسلام، همۀ منابع نوشتاری عربی و فارسی و ترکی و نیز آثار مرتبط معماری را بررسی کرد. در این تحقیق، به مرحلۀ نخست پیدایی خانقاه در زادگاه آن در ایران، یعنی در سدههای نخست هجری در خراسان (ربع نیشابور) میپردازیم. روش این تحقیق تفسیریـ تاریخی و منبع اصلی آن، منابع اولیۀ نوشتاری مرتبط با خراسان سدههای نخست است. صوفیان از سدۀ دوم بهبعد، در مکانهایی جز مسجد استقرار یافتند و از حدود سدۀ پنجم بود که بنای خاص صوفیان، خانقاه خوانده شد. مظروف یا سازمان خانقاه در خراسان سدۀ پنجم به دست ابوسعید ابوالخیر قوام یافت. این سازمان ارکانی دارد؛ از ارکان انسانی گرفته تا رسوم خانقاه. کارکردهای خانقاه دامنهای دارد: از عمومی ـ همچون مجلسگویی ـ تا خصوصی ـ همچون زاویهنشینی و سماع. بنای خانقاه این کارکردها را تحقق میبخشید. جای این بنا در درون یا بر کرانۀ شهر یا روستا بود نه در بین راه. اجزای کالبد خانقاه، همچون سازمان آن، طیفی داشت: مکانهای باز، نیمهباز و بسته. مکانهای باز، یعنی صحن و بام، بهکارکردهای عمومی اختصاص داشت و مکانهای بسته، یعنی جماعتخانه و حجرهها و صومعه، به کارکردهای خصوصی. مکانهای نیمهباز، یعنی صفه (ایوان) و رواق، مقامی بینابینی داشت. جماعتخانه، بهمقتضای نیازها و کارکردش، بهصورت گنبدخانه بود. صحن در میان کالبد خانقاه قرار میگرفت و صفه بر صدر صحن. جماعتخانه مستقیماً یا بهواسطۀ صفه، به صحن مرتبط میشد. حجرهها بر گرد صحن یا در دو سوی آن مینشستند و درآیگاه (دستگاه ورودی) در میانۀ یکی از اضلاع صحن.