هندسه یا مجموعۀ هم‌نهاد و حق‌نهاد هندسه‌های مهندس: مبنا و جان و جوهر تمامی انحاء و شئون هنر مهندسی و معماری و آثار مربوطه در فرهنگ دانش‌نهاد و عقل‌محور اسلام

نوع مقاله : علمی پژوهشی

نویسنده

استاد، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران

چکیده

اگر بخواهیم و بگوییم «"خلاصه و جوهرۀ هستی"، در "امر عظیم و عزیز یا قطعی و شکست‌ناپذیرندۀ مهندسی ساختمان، چه معنوی و سازوکار وجود و یا عملکرد عقلی و علمی، و چه عینی ـ کالبدی آن»، چیزی به‌جز «هندسه» و یا «قَدْر» نبوده و نیست و نخواهد بود، سخنی گزاف یا بیهوده و بی‌ریشه نگفته‌ایم؛ چراکه «خود "اللّه"» («خود "آن مطلق علم و حکمت و عقل زنده و قدرت و ارادۀ دانش‌نهاد"، و "یگانۀ جامع و دربردارندۀ جمع اندر وحدت علوم و فناوری‌های دانش‌محور"»،) همان «مُطلقِ هندسه یا قَدرِ مُقَدِّر یا مهندس» و «مُطلقِ هندسه یا قَدر قَدرِ مُقَدِّر یا مهندس» (یعنی «"خلاصه و جوهرۀ هستی"، و «اصلی‌ترین عامل زنده و ذی‌شعور، و بلکه مطلق علم و حکمت شعورمند و هماره فعّال" در "امر عظیم و عزیز مهندسی پیوسته نوشونده و عالی‌ترشوندۀ ساختمان معنوی و سازوکار وجود و یا عملکرد عقلی و علمی و عینی آن»،) همان «اللّه» است؛ و «آن» یعنی «اللّه عزّوجلّ و تبارک‌وتعالی» چیزی به‌جز «مُطلقِ هندسه» و یا «مُطلقِ قَدْر» نیست. از قول حضرت رضا علیه‏السّلام نیز «این روایت یا سخن بس‌بدیع» را داریم که (در مقام «چیستی حقیقت "اوّلین آفریده"، یعنی "مبنای سایر آفرینش‌های الهی"»،) فرموده‌اند: «"نخستین آفریدة آفریننده"»، «آن "تقدیر"» است (یا «همان "بستر مناسب قَدرمندسازی یا مهندسی" برای "مهندسی مُستمرِّ قَدرها یا هندسه‌های تازه‌به‌تازه و حق‌نهاد هرچیز ترکیب‌مند" و "آفرینشی یا مجموعه‌ای از آفرینش‌هایی هم‌نهاد، قَدرمدار یا هندسه‌مند" و "مُکرّراً نوبه‌نوشونده"»). از طرفی، همین امام هشتم شیعیان دوازده‌امامی (حضرت علی ‌بن‌ موسی‌الرّضا علیه‏السّلام) در مقامی دیگر نیز فرموده‌اند: «اوّلین عِلم»ی که به «انسان» آموزش داده شد، تا «به آن واسطه» و «در بستر فعّال‌ گشتن و جاری‌ شدن و نتیجه ‌دادن آن»، «خلقِ خُداوند»، (، و «شیوه و منش و روش خُداوند خلّاق در خلقِ موجودات خویش‌پدیداری‌بخشنده»، در چیستی حقیقت حق‌نهاد خود) «معرفه» بشود (و یا به بیانی، «شناسای عاقلۀ انسان‌ها» گردد«علم "کتاب" یا دانش "ترکیب حروف الفبا" یا همان "محکمات یا حقایق بنیادین عقلی ـ علمی برپادارندۀ ساختمانِ حکمت‌نهاد جُزءجُزء هستی" و "مبانی هر نوع کتاب یا ترکیب" از "جمع بی‌نهایت کتاب‌ها یا وجودهای ترکیب‌مند حق‌نهاد یا مبتنی‌بر مبانی عقلانی، آسمانی یا عقل‌محور» بوده است!
و این معنا و مفهوم پیش‌اشاره از ایشان (درحقیقت) همان شرح «این "سخن خود خداوند"» است که می‌فرماید:
«آن خداوند "رحمان"» [، «اللّه» («آن یگانۀ مُطلق در دانش و فاعلیت فعّالِ دانش‏مدار در همۀ مراتب هستی، و جامع جمع اندر وحدتِ همۀ دانش‏های مادر و توانایی‏های دانش‏بُنیان برتر و حاکم بر هستی و جاری در آن، و ازجمله توانایی: "خلق کلمه یا کلمه‌های تدوینی و تکوینی حامل به معانی ملکوتی"»)؛ آن رَحمانِ رَحِم‌گونه که «مُهم‏ترین کار و عمومی‌ترین و فراگیرنده‌ترین فعّالیتش» همان «رحمانیت» است، بنا بر «فاعلیت همین رحمانیت رَحِم‌گونه، و بنابراین آفرینشگر، تغذیه‌کننده، شکوفنده، رُشددهنده، درسلامت‌دارنده و تمام‌آورندۀ نطفه، جنین و طفل یا اطفالی از جنس خودش، یعنی ترکیب‌گر و خلّاق، و آفرینندۀ صورت‌های مختلف و متعدّد و گویا به حُسن و زیبایی و کمال، و درعین‌حال اصلاحکننده و سلامآور و ...»،] «قرآن» را [یعنی «دانش "خلّاقیت"، و "خلق کلمه یا کلمه‌های تدوینی و تکوینی حامل به معانی ملکوتی"، «دانش "ترکیب‌گری و آفرینندگی صورت‌های مختلف و متعدّد گویا به حُسن و زیبایی و کمال» را] «"تعلیم" نمود» [و برای «تحقّق بخشیدن عینی به نتیجۀ این تعلیم خویش در عالَم توسّط نمایندۀ خود در شهادت،] «آفرید "آن انسان به‌حقیقت انسان"» را [ در مقام «صورت مثالی خود»، آفرینش داد «آفریده‌ای خداگون را که مجهّز به "دستگاه خَلّاقه یا ناطقة سخن‌آفرین یا کلمه‌ساز" است»؛ و "دستگاه خَلّاقه یا ناطقة سخن‌آفرین یا کلمه‌ساز" او» همان «حنجرة نای‌گونه و توانمند خود اللّه جلّ‌جلاله و تبارک‌وتعالی» در امر عظیم «کلمه‌سازی دانش‌نهاد»، و «اظهار و بیان آن‌ها»ست، «حنجره‌ای بس قدرتمند، و با صدایی بس خوانا و آهنگین و پُرطنین و رَسا»] [و سپس، یعنی با هدف «بسترسازی و تجهیز "دستگاه خَلّاقه یا ناطقة سخن‌آفرین نمایندۀ خود" برای فعّال شدن و تحقّق بخشیدن عینی به امر کلمه‌سازی‌های مبتکرانه و جدید و نوبه‌نو،] به او «علم "بیان"» را آموخت [«علم به "‏اسم اعظم خویش"» را؛ «علم اجمالی به ذات، در عین تفصیلی به شئون و صفات» را؛ «علم»ی که «با واسطۀ آموختن آن»، انسان، اساساً «انسان» شد، «انسانیت» یافت؛ و «آن» را، در مقام «یک موجودیت دومرتبه‌ای فاعلی ـ مفعولی یا ملکُوتی ـ مُلکی و لاهُوتی ـ ناسُوتی»، «تجربه» نمود، و «بدان واسطه» (یعنی «به‌واسطۀ "انسان" بودن»، و «زنده و فعّال بودن یا فعّال‌ داشتن مستمرِّ انسانیت خود»،) «همه‌چیز» را «دانست» (و «می‌تواند که بداند»)]!

کلیدواژه‌ها