زیستجهان خراسانیان سدههای نخست هجری، در همۀ مراتب و شئونش، به آب وابسته بود. همچنانکه رودها و جویهای مادی و زمینی سرچشمهای داشت و از جایی برمیآمد و در جایی جاری میشد و در جایی میگسترد و آبادانی پدید میآورد و به جایی میریخت، سرچشمهها و دامنهها و خانهها و آبگیرهای ذهنی و معنوی هم داشت. آنچه زیستجهان خراسانیان را قوام و انسجام میبخشید پیوند میان این جنبههای ذهنی و عینی بود. وجوهی از این زیستجهان در متونی پدیدار شده است که خراسانیان آن روزگار پدید آوردند. پرسش اصلی این است که بر اساس آنچه از این متون بهدست میآید، آب در زیستجهان خراسانیان سدههای نخست هجری چون کنشگری مادی و ذهنی و فرهنگی چه نقشی داشته است.
در این مقاله با اتکا به نظریۀ کنشگرـ شبکه، مفاهیم تاریخ فرهنگی محیط و مطالعات انسانـ محیطی، به بررسی نقش آب در این زیستجهان میپردازیم و به آب نه چون عنصری صرفاً طبیعی، بلکه کنشگری مادی، فضایی، و فرهنگی مینگریم که در سازماندهی حیات جمعی، نظم فضایی، مناسبات قدرت، و ذهنیات انسانها ایفای نقش میکرد. از طریق خوانش تنگاتنگ متون نظم و نثر فارسی خراسانِ سدههای نخست هجری از منظر تعامل آب با سایر کنشگران انسانی و ناانسانی، به فهمی از شبکۀ پیچیدۀ روابط میان آب، انسان، فضا، اشیا، آیینها، و زبان میرسیم که در آن، آب واسطۀ تولید معنا، تحقق نظم، و تجربۀ زیستۀ انسان است و با حضور همزمان در عالَم محسوس و نامحسوس، نقشی سازماندهنده و میانجیگر و چندساحتی دارد.