در سالهای اخیر، در اغلب کشورهای توسعهیافته، توسعۀ متراکم بهعنوان راهبردی برای دستیابی به پایداری اجتماعی موردتوجه دستاندرکاران قرار گرفته است. این در حالی است که در کشورهای درحالتوسعه، مناطق متراکم شهری عمدتاً حاصل نگرش اقتصادی به محیطهای مسکونی بوده و با هدف اسکان جمعیت بیشتری در یک مکان بهوجود آمدهاند. هرچند تراکم بهعنوان معیاری کمّی بر میزان فشردگی واحدهای مسکونی و جمعیت ساکن در آنها دلالت میکند، در عمل، شرایط زندگی ساکنان، ازجمله شرایط زندگی اجتماعی، امنیت در فضاهای مشترک و همچنین شیوۀ ادراک محیط را تحت تأثیر قرار میدهد. ازاینرو علاوهبر کمیّت، توجه به تأثیرات ذهنی و وجوه دیگر تراکم، از اهمیت بسیاری برخوردار است. ساکنان میزان تراکم موجود در محیط را نه بر مبنای تراکمهای عددی آن محیط، بلکه براساس قضاوت ذهنی ادراک میکنند. این ادراک و قضاوت ذهنی، به نشانهها و عواملی وابسته است که عوامل کالبدی از مهمترین آنها بهحساب میآیند. با شناخت این نشانهها و اولویتبندی و طراحی در جهت کاهش آثار منفی آنها، میتوان از تأثیرات منفی تراکمهای مسکونی بالا کاست. این تحقیق با هدف توسعۀ دانش طراحی درخصوص شیوۀ انتظام واحدهای مسکونی، بعد کمّیـکیفی تراکم را موردتوجه قرار داده و ازطریق مطالعات کتابخانهای، مصاحبه با صاحبنظران، تنظیم پرسشنامه و پیمایش در سه محدودۀ مشابه بهلحاظ پایگاه اجتماعیاقتصادی ساکنان، تراکم مسکونی و تراکم جمعیتی در شهر مشهد، به مطالعۀ مهمترین عوامل کالبدی مؤثر بر ادراک تراکم میپردازد. از تحلیل دادههای حاصل از 110 پرسشنامۀ تکمیلشده، با استفاده از تحلیل عامل اکتشافی، هشت عامل استخراج گردید که فاصله و ارتفاع ساختمانها، دید از درون واحدهای مسکونی و اشراف، از مهمترین آنها بهحساب میآیند. نتایج نشان میدهد ادراک تراکم در محیطهای مسکونی وابسته به پیکرهبندی توده و فضا، انتخاب گونۀ مسکن و شیوۀ انتظام اجزا و فضاهای باز مشترک در مجموعههاست.