محوطۀ باستانی چغازنبیل بهعنوان اولین میراث جهانی ثبتشده در ایران، دربرگیرندۀ سه محوطۀ هممرکز اصلی با مرزهای حصار مرکزی، حصار میانی و حصار بیرونی است که بناهای شاخص مانند زیگورات، مجموعه کاخها و آرامگاهها و تأسیسات شهری را در خود جای داده است. یکی از مهمترین سازههای این محوطه، سازۀ آبی حصار سوم میباشد که مشاهدات و مطالعات ژئوفیزیک این پژوهش، دو آنومالی مدفون دیگر را نیز با مصالح مشابه در نقاط دیگری از حصار سوم شناسایی کرده است. رومَن گیرشمن (1895ـ۱۹۷۹) باستانشناس و حفار مجموعه، اعتقاد داشت که آب انتقالیافته از رودخانۀ کرخه در محل سازۀ آبی تصفیه شده و مورد استفادۀ ساکنان شهر قرار میگرفته است؛ لیکن مرتفع بودن محوطۀ باستانی نسبتبه نقاط اطراف و عدم حضور شواهدی مبنی بر کانال انتقال آب از کرخه بهسمت حصار سوم در نقطۀ سازۀ آبی، سؤال اصلی این پژوهش را مبنی بر نوع و مکانیسم عملکرد سازۀ آبی مورد مطالعه ایجاد میکند. دیدگاه عملکرد دفعی سازۀ آبی موجود با عنایت به نتایج بررسیهای اخیر نیز بهعنوان یکی از فرضیههای اصلی از دیدگاه مهندسی آب در این پژوهش، مورد مطالعۀ دقیق قرار میگیرد. این پژوهش با مطالعات میدانی زمینشناسی زهکشهای طبیعی و بررسی وضعیت تخلیۀ رواناب و زهاب شهری، مطالعات بیولوژیکی و محیطزیستی آغاز شد. مطالعات دقیق ژئوفیزیک حصار سوم برای شناسایی احتمال وجود سازههای مشابه و اسکن لیزر سازۀ آبی موجود برای تشخیص هندسۀ دقیق مجاری داخلی سازه انجام شد. با توجه به میزان توان تولید هیدرولوژیکی رواناب در زیرحوزههای منتهی به سازههای آبی موجود و تطبیق آن با ظرفیت گذردهی هیدرولیکی، وضعیت توپوگرافی و زمینشناسی و همچنین پلان قرارگیری سایر آنومالیهای سازۀ آبی در قسمتهای دیگر حصار سوم، میتوان عملکرد زهکشی رواناب و زهاب شهری زیرحوزههای محوطه را از دیدگاه مهندسی آب و هیدرولیک، تأیید و تصدیق نمود.