آفرینش کمال‏ محور: «حرکت‏مندی یا پویندگی فرایندمدار» و «تجربه‏مداری در هنر، معماری و شهرسازی اسلامی»

نویسنده

دانشکده معماری و شهرسازی

چکیده

اگر هر تبدیل و تحول نظام‌مندی یا ایجاد هر نوع گوناگونی کمال‏محور در صورت یک شیء را یک «جزء‏حرکت» از مجموعۀ جزء‌حرکت‌های مطرح در نظام مرکب‌الجزاء و البته فرایندمدار حرکت تکاملی شیء در موجودیت زمینی آن بدانیم و بنامیم، با توجه به اصل بنیادین ثبات و جاودانگی جوهرۀ عقلانی یک شیء و ثبات و پایدار اصول یا سنت‏های عقلی جاودانه و تبدیل‏ناپذیر و تحویل‏ناپذیر الهی در فرایند کمال‏محور آفرینش جهان، این تبدیل‏ها و دگرگون‏شدن‏های پیدرپی و ا‌لبته صوری (یا همان تجلیات گوناگون و صورت‏‌مند برآمده و وجودپذیرفته از حقیقتِ واحدۀ آسمانی یا علمی یک شیء) هستند که (درمجموع) تحقق بایسته و شایستۀ حرکتِ متحدالاجزاء و در وحدت شیء را در نیل به هدف مقصود (یعنی نیل به همان کامل‏‌ترین صورتِ از پیش تعریف و تبیین‏شده برای شیء در همگونی با صفات دانش‌بنیان الهی) محقق می‏سازد. این تبدیل‏ها و دگرگون‏شدن‏های پی‌درپی (و البته نظام‏مند و فرایندمدارِ) در صورت، (اگرچه در پاسخ به گوناگونی‏‌های واقع‏شونده و متوالی در صورتِ نیازهای شیء یا اشیاء موجود در عالم به یکدیگر است، ولی) خود این فرصت طلایی را به‏دست هنرمندان و معماران هر عصر و زمان می‏دهد که در پرتو نور شکوفنده و روزافزون اندیشۀ انسانی، به‏همراه دست‏مایه‏هایی از جنس علم و تکنیک و تکنولوژی که از میدان تجربه‏های گذشته و حال خود به ‏همراه برمی‏دارند، قدمی دیگر و فراتر در بستر پیمایش «راه زنده، فرایندمدار یا تکامل‏محور هر چیز با مقصد همگونی با مطلق کمال» (یعنی همان «صیرورت الی‏الله») بردارند. در این مقاله می‏خواهیم این حقیقت فراموش‏شدۀ قرآن‏بیان را دوباره رونمایی کنیم که یکی از بزرگ‌ترین و خدایی‏ترین راه‏کارهایی که می‏توانیم مشکل اسلامی نبودن معماری کشورمان را بدان واسطه کارسازی نموده و درد بی‏هویتی معماری‏مان را در بستر پیمایش راهی البته تدریج‏مند، آرام آرام (ولی مطمئن و نتیجه‌بخش) درمان کنیم، پی‏گرفتن دوبارۀ «راه طبیعی یا الهی شکوفندگی» یعنی «تجربه‏مداری تفکرمحور و دانش‌بنیان» است. هدف اصلی این مقاله ارائۀ بیان نسبتاً مشروحی از این معنای بسیار عظیم است که تجربه‏مداری تفکرمحور و دانش‌بنیان همان کارستانی است که پرورش‏دهندۀ رحمان در دل زنده و هوشمند رحم رشددهندۀ متصل و بهره‌گیرندۀ از رحمانیت و غفاریت دانش‏مدار خود (یعنی در دل زمین و عالم طبیعت) برای تحقق کامل شکوفندگی روح و عقل انسانی بر پا داشته است. در واقعِ امر، هندسۀ گوناگون‏شوندۀ صورت ظاهری یا جسمانی آثار ما (در عین ثبات جوهرۀ معنایی و سازمان تغییرناپذیر عقلانی‌شان)، «فرصت» و «مسیر» یا «مصیر»ی است که پرورش‏دهندۀ رحمان یعنی حضرت الله، آن یگانه جاریِ متجلی در آینۀ دانش‏های نوبه‌نو، برای پیمایش طریق شکوفایی و رشد مرحله به مرحلۀ روح و اندیشۀ انسان تدارک دیده است، لذا عدم استفاده از فرصت زندگی و کار و تلاشی دانش‌بنیان و تجربه‏مدار در این جهان، مساوی با بیرون‏رفت طفل روح و اندیشه از رحم پرورش‌دهندۀ رحمان یا بریده‌شدن راه تغذیۀ تازه به تازه (یا بند ناف) آن، و به تبع، محروم شدنش از جریان مستمر فکر و علم بالنده شکوفندۀ رحمانی و درنتیجه، بازماندن از پیمایش فرایند طبیعی رشد و بلوغ است.

کلیدواژه‌ها