اطوار مرکز، تحلیلی بر مراتب مفهوم مرکز در معماری

نویسندگان

چکیده

یکی از مفاهیمی که در مطالعات نظری معماری از آن بسیار سخن گفته ‌شده،‌ مفهوم «مرکز» است. در حوزۀ هنر و معماری، کریستیان نوربرگ شولتس، رودولف آرنهایم و کریستوفر الکساندر، مفهوم «مرکز» را مبنا و اساس نظریه‌پردازی‌های خویش قرار داده‌اند. با رجوع به سخنان نظریه‌پردازان در این باب، آشکار می‌شود که آن‌ها از منظرهای متفاوتی به این مفهوم واحد نگریسته‌اند؛ بنابراین، با جمع‌آوری و کنار هم گذاشتن آرای این نظریه‌پردازان، نه تنها این مفهوم آشکارتر نمی‌شود، بلکه بر ابهام آن افزوده می‌شود. این نوشتار در پی آن است که با تأمّل در آرای مختلف دربارۀ مرکز و یافتن جایگاه هر سخن، این ابهام را تا حدی برطرف کند. برای رسیدن به این هدف، ابتدا وجوه مشترک مرکز از خلال سخنان پراکندۀ نظریه‌پردازان نمایان می‌شود. سپس با تأمل در آرای ایشان آشکار می‌گردد که با وجود اینکه همگی از واژۀ مرکز استفاده می‌کنند، گویا انواع (مراتب) گوناگونی از مرکز را مدّنظر دارند؛ لذا تلاش می‌شود مراتب مختلف مرکز با تعمّق در سخنان نظریه‌پردازان، استخراج، نام‌گذاری و شرح داده شود. با تحلیل مضمونی گفته‌های ایشان در نهایت، پنج مرتبه برای این مفهوم معرفی می‌شود که عبارت‌اند از: مرکز حقیقی، جوهری، معنایی، عملکردی و کالبدی (شامل مصنوع و طبیعی). مرکز حقیقی هستی غالباً موضوع بحث ادیان بوده ‌است. هرچند کریستوفر الکساندر آن را در پدیده‌های طبیعی نیز آشکار می‌یابد. مرکز جوهری اشاره به لایه‌هایی درونی هر پدیده دارد که چیستی آن را معیّن می‌کند. ترکیب واژگانی «مرکز معنایی» را نوربرگ‌شولتس به کار برده است و مفهوم آن را نیز کریستوفر الکساندر به مثابۀ یکی از مراکز شرح داده است. هر دوی آن‌ها به مرکز معنایی در ساحت باطنی‌اش توجه کرده‌اند. کریستوفر الکساندر و رودولف آرنهایم عملکردهای یک پدیده را نیز در زمرۀ مراکز تشکیل‌دهندۀ کلیت پدیده به‌شمار می‌آورند و مرکز عملکردی با رجوع به آثار ایشان تعریف می‌شود. مرکز کالبدی، تمرکزی در فضای عینی است. چنانچه این تمرکز در طبیعت بوجود آید، آن را مرکز طبیعی گویند و اگر تمرکزی در محیط مصنوع توسط انسان به‌وجود آید، آن را مرکز کالبدی مصنوع می‌نامند. مرکز مانند هر مفهوم دیگری در عالم، نظام معنایی ذومراتبی دارد؛ نظامی که سیری از ظاهر به باطن را طی می‌کند و تمام پیکرۀ معماری را در بر می‌گیرد. اختلاف نظریه‌پردازان در تبیین مفهوم مرکز، به‌علت همین مراتب مختلف آن است؛ بنابراین می‌توان از اطوار مرکز سخن گفت.

کلیدواژه‌ها