در این تحقیق با فرض اینکه خانه بیانی از فرهنگ است، سعی در شناخت خانهای قاجاری در تبریز و چگونگی ارتباط آن با بستر فرهنگی شده است. بدین منظور، از دیدگاه ایمس رپوپورت در تدوین چارچوب نظری این تحقیق بهره گرفته شده است. استفاده از دیدگاه وی علاوه بر این که به شناخت خانۀ سلماسی و مختصات آن کمک میکند، به ارائۀ روشی میانجامد که میتوان از آن برای فهم و خوانش مصادیق معماری ایران، از جمله خانهها سود جست. زیرا، رپوپورت برای تبیین ارتباط میان محیط مصنوع و فرهنگ، تعاریف و راهکارهایی براساس مطالعات محیطی ـ رفتاری ارائه داده است. در بررسی خانه راهکار سهمرحلهای پیشنهادی رپوپورت، تفکیک، تحلیل و تعمیم، بهکار گرفته شده است: نخست، دو مفهوم فرهنگ و محیط مصنوع به متغیرها و اجزایی متناسب با موضوع تفکیک شد؛ سپس پیوند و ارتباط میان اجزا، در کل و جزء، تحلیل و بررسی گردید؛ و در گام نهایی با تجمیع و ترکیب دوبارۀ اجزا و تبیین پیوند میان آنها سعی شد تعمیمی حاصل شود که طی آن فهمی مناسب از پیوندهای اساسی خانه و بستر فرهنگی آن بهدست آید. برای انجام پژوهش موردی حاضر، که حاوی نظریۀ مبنا است، راهبردی ترکیبی برای تبیین و گردآوری اطلاعات مورد نیاز بکارگرفته شده است: مطالعات مقدماتی برای آشنایی با بستر زمانی و مکانی مصداق؛ مصاحبۀ عمیق با ساکنان قدیمی خانۀ سلماسی برای آشنایی با زندگی و کیفیت رفتار در خانه؛ و مشاهده و بررسی صورت کالبدی خانه. یافتههای تحقیق شامل چگونگی تطبیق صورت کالبدی خانۀ سلماسی با خواستها، نیازها و در کل با ویژگیهای فرهنگی اهالی آن است. در پایان، باتوجه به تجربۀ حاصل از تحقیق، به محدودیتها و احتیاطهایی اشاره میشود که بایستی در مطالعه مصادیق مشابه درنظر گرفته شود.