از روزگاران گذشته تا امروزه که موضوع پرداختن به معرّفی شهر آرمانی (یا شهر خوب یا شهر قابلزیست و مانند اینها) و ویژگیهای آن شدت پیدا کرده است، بسیاری از حکما و مصلحان و داعیهداران شناخت راههای سعادتمندی بشر، اقدام به معرفی بهترینهایی برای انسان در زمینههای مختلف کردهاند؛ یکی از مهمترین این زمینهها بهترین و مطلوبترین فضای زندگی انسان، اعم از شهر یا معماری بوده است. بسیاری از حکما و عرفا و متخصّصان از تعابیری چون شهر آرمانی، خانه مطلوب، یوتوپیا، شهر خدا، معماری انسانی و امثال اینها سخن گفتهاند. با عنایت به دگرگونیهای کالبدی و فنآوری و فکری و امکانات در دسترس و شیوه زیست، به نظر میرسد که به جای سخن گفتن از بهترین کالبد معماری، اصلح آن باشد که به بهترین و عالیترین اصل یا صفت برای معماری، یا معماریای که برای زندگی انسانی انسان مناسب و مطلوب باشد، سخن گفت. بدیهی است که در کنار معرفی این عالیترین صفت، تبیین بدترین ویژگی نیز ضرورت خواهد داشت. به دنبال پاسخ این سؤال که بهترین صفت برای معماری مطلوب چیست، این سؤال نیز مطرح میشود که بهترین حالت برای انسان چه حالتی است؟ مطالعات و کاوش در فرهنگ اصیل ایرانی متّکی بر جهانبینی توحیدی نشان میدهد که بهترین حالت برای انسان، آگاهی یا «حسّ حضور» (و شعبات آن شامل حسّ خودآگاهی، حسّ زمان، حسّ ایمان، حسّ امان، حسّ مکان و...) است؛ در مقابل بدترین حالت برای انسان، حالت غفلت و ناآگاهی و جهل است که در آن، هر چیز بر او مشتبه میشود. نگارنده مقاله حاضر با اتّکا به روشهای اکتشافی و تحلیلی و قیاسی، سعی کرده تا در مقایسه بهترین صفت برای بهترینهایی که حضرت احدیّت برای سعادت و کمال انسان خلق کرده است، به بهترین صفت برای معماری مطلوب ایرانی (که اسلامی و حتماً انسانی) است، دست یابد. ناگفته نماند که اصلیترین معادل واژه برای «حسّ حضور» و «آگاهی»، بیداری و متذکّر بودن است؛ به این ترتیب، اصلیترین صفت برای بهترین فضای زندگی، تذکّردهی، بیدارکنندگی و غفلتزدایی خواهد بود.